به گزارش مدیرسا مركزی این روزها سریال اجاره منزل، در ژانر تراژدی خویش را به معرض نمایش گذاشته است، قصه جابجایی منازل، افزایش اجاره بها، جابجایی اثاثیه، حق الزحمه بنگاه های املاك و…، قصه خالی شدن جیب افرادی است كه توان پرداخت این هزینه ها را ندارند و این سریال اشك آور همچنان بر مدار تكرار است و هر روز كه می گذرد بیشتر اشك مستاجران را در می آورد و آنها را هر روز بدهكارتر می كند.
این روزها که بازار مسکن شکل عجیب و غریبی به خود گرفته و شما اگر سرمایه قابل توجهی نداشته باشید بطور قطع سقفی به منظور زندگی پیدا نمی کنید، کار به جایی کشید که اخباری از پشت بام نشینی به گوش رسید و مستاجران در شوخی های پردردشان حتی از چادرنشینی گفتند و این روزها دنبال قیمت کیسه خوابند!
کیسه خواب به صرفه تر است
سرنوشتی که مریم ۴۲ ساله که سرپرست خانوار است و در خانه کار می کند، آن را دو از ذهن نمی داند.
او که دو فرزند بزرگ در خانه دارد، ۱۷ سال است که به قول خودش فرزندانش را با دندان گرفته و بزرگ کرده و می گوید: از همان ابتدای زندگی مشترک مستاجر بوده ام، هم اکنون یک سوم حقوق مستمری پدرم را که ۵۸۰ هزار تومان است دریافت می کنم و چون این مبلغ برای گذران زندگی با دو فرزند کافی نیست لازم است کار کنم تا درآمد بیشتری داشته باشم ولی کاری متناسب با شرایط من وجود ندارد.
وی اظهار نمود: فرزند دانشجو، منزل استیجاری و مشکلات اقتصادی، زندگی را برای من و فرزندانم دشوار کرده است. سال قبل با سختی زیاد یک واحد آپارتمان ۷۰ متری اجاره کردم و در حالیکه هنوز نتوانسته ام وام دریافتی جهت رهن خانه را تسویه کنم، صاحبخانه که در یک کارخانه دولتی کار می کند یک دفعه ۴۰۰ هزار تومان بر اجاره خانه افزود.
مریم می گوید: هر جای دیگری برای اجاره منزل رفتم وضع همین و حتی بدتر هم بود، هیچکس درک نمی کند که یک مستاجر چه مشکلاتی دارد، واقعا انصاف نیست که برای یک خانه ۷۰ متری معمولی ۵۰ میلیون پیش و ۴۰۰ هزار تومان اجاره طلب شود.
وی اظهار نمود: واقعا مسئول این بی عدالتی ها کیست، اگر من فردا با فرزندانم در چادر پناه بگیریم آنوقت هزار و یک حرف و حدیث پیش می آید، البته هزینه چادر و کیسه خواب هم آنقدر بالاست که فکر نکنم آنرا هم بتوانم تهیه کنم.
وی با لبخندی تلخی می گوید: به نظرم کیسه خواب حداقل در این فصل گزینه مناسبی باشد بلکه بتوانیم شب را بامداد کرده و بامداد خاکی بر سرمان بریزیم. بطور قطع نمایندگان مجلس و مسؤلان با حقوق های آنچنانی حال امثال من با کمتر از یک میلیون درآمد را درک نمی کنند.
آواره شده ایم…
خانواده آقای محمدی از دیگر خانواده هایی هستند که این روزها با مشکل اجاره و یافتن منزل مناسب برای یک خانواده پنج نفره رو به رو شده اند.
آقای محمدی کارگر فصلی است، بیمه ندارد و همسر و پنج فرزندش زندگی سختی را سپری می کنند. حوصله حرف زدن ندارد و سختی های زندگی طوری به او فشار آورده که درخلال جملاتش از خدا طلب مرگ می کند و این حجم از ناامیدی که در نتیجه اموری همچون اجاره های سنگین خانه، هزینه های جورواجور زندگی، نگرانی برای آینده بچه ها و… بوجود آمده برای یک جامعه فاجعه بزرگی است.
محمدی می گوید: اواخر فروردین به دنبال خانه برای اجاره بودیم، اما خانه مناسبی که رهن کامل باشد پیدا نکردیم و اغلب صاحبخانه ها اوضاع کار نامناسب به جهت کرونا را بهانه ای برای دریافت اجاره کرده بودند.
وی اضافه کرد: با هزار خواهش و تمنا از صاحبخانه مهلت ۲۰ روزه گرفتیم تا خانه ای پیدا نماییم که باز هم موفق نشدیم و در نهایت اسباب خویش را به خانه برادرم بردم و خودمان هم یک شب منزل خانواده همسر و یک شب منزل پدرم می رفتیم.
محمدی اظهار داشت: پس از کلی جستجو خانه ای پیدا کردیم که مقرر است یک ماه دیگر خالی شود و ما هم در این یک ماه آواره کوچه و خیابانیم. تازه من و همسرم هردو شاغل هستیم و وضعمان این است وای به حال بقیه مستاجرها….
به گزارش مدیرسا به نقل از ایسنا، زمانی اجاره نشینی، خوش نشینی بود، اما این روزها با این قیمت ها و به علت عدم وجود نظارت خاصی در حوزه قیمت مسکن، اجاره نشینی به یک معضل دردناک تبدیل گشته است.
به روستا مهاجرت کردیم!
آزاده و ابراهیم دارای فرزندی هشت ساله هستند که دو سال و نیم پیش به جهت عدم توانایی در تأمین هزینه منزل به روستا آمدند به امید آنکه با هزینه کمتر زندگی کنند، سال اول شرایط خوب بود اما…
ابراهیم می گوید: دو ماه پیش با صاحبخانه در مورد تمدید قرارداد صحبت کردیم و با خیال راحت از اینکه مقرر است مقدار اندکی به پول پیش اضافه شود، زندگی را پیش بردیم که ناگهان یک هفته به موعد تمدید قرارداد، صاحبخانه با این استدلال که مشاور املاک پول پیش خانه را ۳۰ میلیون تومن مشخص کرده هزینه پول پیش را بیشتر از دو برابر افزایش داد و ۸۰۰ هزار تومان هم کرایه تعیین کرد.
وی اضافه کرد: برای یافتن خانه دیگری به دفتر مشاور املاک رجوع کردم ولی متاسفانه هیچ خانه ای در این روستا با پول پیش کمتر از ۲۰ میلیون تومان و اجاره یک میلیون تومان وجود ندارد، اگر در روستا وضع این چنین باشد وای به حال شهر. من و همسر بیمارم و فرزندم چگونه می خواهیم با این وضع زندگی نماییم. توان تهیه چادر یا کانکس هم ندارم وگرنه بدون شک مبادرت به تهیه یکی از این دو قلم می کردم شاید شب راحتتر سر بر زمین می گذاشتم، حالا خرج و مخارج و خواسته های بچه به کنار.
دستوراتی که اجرا نشد
امسال بنا بر دستورالعملی که ستاد ملی مبارزه با کرونا با درخواست وزارت راه و شهرسازی مصوب کرد، برای کاهش رفت و آمدها به بنگاه و سطح شهر، مالکان موظف شدند قراردادهای اجاره ای را که مهلت آنها به پایان رسیده تا خردادماه تمدید کنند.
اما باوجود ابلاغ این دستور، برخی صاحبخانه ها یا به مستاجر خود دستور تخلیه دادند یا اینکه اجاره ها را گاها تا سه برابر افزایش دادند!
اینروزها با این شرایط، جابجایی دشوار شده و مستاجران سردرگم هستند، از طرفی وضعیت اقتصادی هم که روز به روز نابسامان تر از گذشته می شود و خیلی از مستاجران مانده اند که با این وضعیت چه باید بکنند؟
این قصه تکراری سر دراز دارد…
قدرت پایین اقتصادی مردم و خالی شدن جیب آنها، شهروندان را مجبور به کوچ کردن به روستاها، شهرهای اطراف و حتی شهرستان ها کرده است.
البته تمایل به سمت روستاها سبب افزایش قیمت مسکن در این مناطق شده و سناریو افزایش قیمت مسکن در روستاها هم در حال تکرار است و همین مسائل است که در کنار افزایش نجومی قیمت فروش مسکن، اراک را به سومین یا چهارمین شهر گران کشور در حوزه مسکن تبدیل نموده در حالیکه کلانشهر اراک از نظر امکانات از دیگر کلانشهرها همچون شیراز و مشهد و اصفهان و… برتری ندارد.
طبق پیشبینی انجام شده در صورتیکه یک خانواده دو نفره در خوشبینانه ترین حالت با حداقل حقوق سه میلیون تومان زندگی را آغاز کنند، با فرض یک میلیون اجاره ماهیانه و یک میلیون خرج خوراک، در صورتیکه بیمار نشوند، مسافرت نروند، پذیرای میهمان نباشند و در کل خیلی از خرج های اضافی را کنسل کنند، سالیانه موفق به پس انداز ۱۲ میلیون تومان می شوند.
در صورتی که تورم و افزایش قیمت در جامعه رخ ندهد و قیمت ها بر همین روال بماند که فرضی محال است، این زوج می توانند امید داشته باشد که حداقل ۳۰ سال آینده بتواند در اراک صاحبخانه شود!
بسیاری از معضلات بازار مسکن، آنگونه که فعالان همین بازار می گویند با نظارت رفع می شود، هرچند اینروزها از مالیات بر خانه های خالی سخن گفته شده و قضیه مقرر است قانونمند شود، اما تجربه نشان داده است که آنها که از نمد این بازار بی در و پیکر برای خودشان کلاه های بزرگ دوخته اند و کلاه خیلی از مردم از همه جا بی اطلاع را از سرشان برداشته اند، بلافاصله راهکارهای فرار را پیشبینی می کنند و دست کسی هم به آنها نمی رسد، از طرفی عدم وجود ضمانت اجرایی برای قوانین، برخورد سلیقه ای با قوانین و عدم برخورد با متخلفین همواره قوانینی را که با هزینه بسیار در کشور به تصویب رسیده اند، بی تأثیر کرده اند، در واقع به نظر می آید این بازار بی در و پیکر را باید به نگهبانانی قدرتمند و امین و ناظرانی سختگیر سپرد تا شاید بار سقف های سنگین از دوش مستاجران برداشته شود.