به گزارش مدیرسا یک پژوهشگر و مدرس دانشگاه در یادداشتی ضمن اشاره به سانحه اخیر ریزش ساختمان متروپل در آبادان نوشت: این اتفاق نامیمون می تواند تلنگری برای مسؤلان، کارفرمایان و عموم مردم باشد تا به خود بیایند و در برنامه ها و طرح های آتی جایگاه برنامه ریزی ها و نظارت های لازم را بی اهمیت قلمداد نکنند.
به گزارش مدیرسا به نقل از ایسنا، در یادداشت هوشنگ فروغمند اعرابی آمده است: خبر تلخ ریزش ساختمانی ۱۰ طبقه در آبادان به قدری دلخراش و اسفناک است که به سختی مجالی برای تأمل در علل چنین اتفاقی باقی می ماند. اما اگر فرض نماییم این ساختمان فرو نمی ریخت، چه آینده ای در انتظار آن بود؟ دور از ذهن نیست که تعدادی از دست اندرکاران، چه در مقام طراحی و چه در مقام اجرا به خود می بالیدند که چنین بنای فاخری را ساختند و بعنوان سابقه کاری خود به آن اشاره می کردند. مخاطبانی نیز با دیدن ساختمانی حجیم و نمایی که رنگ و بویی شبیه به هندسه های اسلامی ایرانی دارند به وجد می آیند و این بنای نامتناسب را بعنوان الگویی مطلوب در نظر می گیرند. با این اوصاف آنچه که حتی به احتمال زیاد مورد تمسخر واقع می شد، هشدارهای فنیِ متخصصانی بود که در روند اجرا و نظارت بر آن داده شده بود. به دور از این تصور خیالی آنچه که بعنوان یکی از دست اندرکاران حوزه ساختمان بطور قطع و یقین می دانم آنست که خیلی از ساختمان های مشابه در مقیاس های بزرگ و کوچک هستند که هنوز فرو نریخته اند و ساختمان متروپل آبادان فقط یک زنگ هشدار است.
باید در نظر داشته باشیم که هدفِ مقررات ملی ساختمان و بخشنامه ها تاب آوری ساختمان ها در وضعیت سخت و بحرانی است و اگر برخی زلزله هایی که در چند سال قبل مانند زلزله کرمانشاه را به یاد بیاوریم خواهیم دید که وضعیت فعلی ساختمان های موجود در وضعیت مطلوبی قرار ندارند. حال سوال این است که از بنای فرو ریخته متروپل آبادان چه می توانیم بیاموزیم؟
“از لاس وگاس بیاموزیم” کتاب مشهوری است که آنرا سر شروع پست مدرنیسم در معماری می دانند. در این کتاب، نویسنده باتوجه به ساختمان های لاس و گاس که تفاوتهایی با بناهای آن زمان داشتند نکته ای بدیع را بیان می کند: «فرم بناها می تواند بیان کننده عملکرد آنان باشد» برای مثال اگر رستورانی با فرمی مناسب طراحی شود دیگر نیازی به نصب تابلوها و نشانه ها بر سر درب رستوران نیست. البته نکته دیگر هم آنست که عملکرد ساختمان فقط به مدلول کاربری خاص تجاری و مسکونی و… نیست، بلکه با مطالعه برخی منابع این واژه با مفاهیمی نظیر بیان هنرمندانه نیز ارتباط دارد که برخاسته از فرهنگ جامعه و نیت طراحان است. اما ساختمانهایی که امروزه در کلانشهرها و روستاهای ایران می بینیم حجم ها و نماهای ناموزونی است که نه با کاربری آن متناسب است و نه از دل فرهنگ و هنر بستر خود برآمدند که نمونه بارز آن همین ساختمان متروپل است.
در فاجعه اخیر کاملاً واضح است که ساختارهای فعلی در لایه مدیریتی کار آمدی لازم را ندارند. مالکی که بااینکه بدون شک به زعم خود دنبال ساختن باکیفیت هست و سرمای قابل توجهی را به این پروژه مختص کرده است، گمان می کند نظام فنی و مهندسی کشور هدفی جز “چوب لای چرخ” گذاشتن ندارد و سود مادی و حفظ آبرو خودرا در گرو دور زدن متخصصین نظام های اداری می داند و در نهایت با غیر متخصصان سودجو کوشش برای افزایش طبقات غیر اصولی و بی توجهی به اصول فنی دارد.
حال چه می توان کرد؟
بطور کلی در وضعیت فعلی که سازمان ها و ادارات ذی بط کار آمدی کافی را ندارند و در عین حال وضعیت کلی اقتصادی کشور هم مجال آنرا نمی دهد که فکر راه چاره اصولی و طولانی مدت باشیم، عمده راه حل حالتی شعاری و غیر واقعی دارند. اما نقل قولی از معماری که بیش از ۲۰۰۰ سال پیش می زیسته است و در ابتدای این یادداشت نیز به آن اشاره شده می تواند گره از کار فروبسته ما بگشاید:
” اما آن گاه که می بینم این هنر والا،
گستاخانه حرفه افرادی نا اهل، بی دانش و بی مهارت می شود،
به ناچار افرادی که جسورانه با تاکید بر دانش اندک خویش بناهایی
برای خود می سازند را می ستایم.
بااینکه هیچ کس تلاش نمی کند هنر دیگری غیر از معماری را در خانه خود به کار گیرد،
اما حتی معماران حرفه ای با آن هنر اصیل پیوندی ندارند
و خودرا به دروغ معمار می خوانند “
ویتروویوس، ۱۰ کتاب معماری
آنچه امروز در مخروبه های بنای متروپل شاهد می باشیم نتیجه همان گستاخی است که در ابتدا جسورانه به نظر می آمد. با این وجود این اتفاق نامیمون می تواند تلنگری برای مسئولان، کارفرمایان و عموم مردم باشد تا به خود بیایند و در برنامه ها و طرح های آتی جایگاه برنامه ریزی ها و نظارت های لازم را بی اهمیت قلمداد نکنند و بعد از آن به فکر یافتن اهلیت در خور هنری والا باشند.
منبع: مدیرسا